ابوالقاسم كريمي

اینجا جایی برای گردآوری بهترین و زیباترین داستان های کوتاه آموزنده است

معرفي شاعران خارجي

فلاويوس آلبينوس آلكوئينوس يا آلكوئين  (زاده ۷۳۵-مرگ: ۱۹ مه۸۰۴ (ميلادي)) پژوهشگر، كشيش و شاعر اهل يورك انگلستان بود. آموزگار او در يورك كسي به نام اِگبرت بود. در پاسخ به فراخوان شارلماني وي به دربار كارولنژي‌هارفت و براي دو دهه-دهه‌هاي ۷۸۰ و ۷۹۰ ميلادي-پژوهشگر، راهنما و آموزگار دربار ايشان بود. او رساله‌هاي ديني و متعصبانه بسياري را نگاشت، همچنين شماري شعر و كارهاي دستوري از خود به جاي گذارد. او در ۷۹۶ (ميلادي) راهب بزرگ سن مارتن در تور شد و تا زمان مرگش هم همان‌جا ماند. در ميان شاگردان او بسياري از خردمندان چيره دوره كارولنژي ديده مي‌شد.

او دربرابر شارلماني كه بي‌ديناني را كه به كيش مسيحيت نمي‌گرويدند مي‌كشت چنين استدلال مي‌كرد كه تو مي‌تواني كه آنان را به مسيحيت بگرواني، ولي نمي‌تواني مسيحيت را به آنان با زور بباوراني. اينگونه شارلماني در ۷۹۷ از كشتن كساني كه به مسيحيت تن در نمي‌دادند پرهيز كرد.


گردآوري اشعار ترجمه شده/سطر اول را نمي نويسم/شعر ارمنستان

خلاصه كتاب

 

نام كتاب:سطر اول را نمي نويسم
شعر كوتاه ارمنستان
انتخاب و ترجمه واهه آرمن
.........................................................
1
بروم كمي سنگ بياورم
وَ در اتاقم بگذارم

كمي واقعيت
ميان اين همه هياهو
2
هدفي نيست
من زه كمان را مي كشم
وَ رهايش ميكنم_
بدون تير
3
با رودهاي تو
تا درياهايت جاري شدم
تا اقيانوس تو
يك صحرا راه مانده...
4
بر كاغذ براق قصري باشكوه نقاشي كردي
خانه ام آنجا نبود دَرَش را نيافتم
بر كاغذ كاهي خانه اي گرم نقاشي كردي
خاطره ام آنجا بود،
در را باز كردم
بي صدا وارد شدم.
5
زندگي يك مجازات آسماني ست
يك شمع سوزان در تاريكي.
عشق مي گويد
به پشت سر نگاه نكن
خاطره مي گويد
به رو به رو نگاه نكن.
6
خدايا
مرا براي ترديد هايم ببخش
اما براي من
تصور شيران در حال چَرا در كناره ها
آسان تر از تصور انسان كامل است
7
شعر در دوران ما
ميتواند هر چيزي باشد
جز نان و كره
8
روي لب هاي بابونه
كه شكفته است در آفتاب
پينه دوزي نشسته.
اين اثر انگشت من است
بر حافظه ي تو.
9
من نقطه را دوست ندارم
پايان، هميشه كار خداست
.........................................................

گرد آوري و تايپ:ابوالقاسم كريمي(فرزندزمين)


گرد آوري بهترين اشعار و ابياتي كه خوانده ام/بخش سوم/صائب تبريزي2


31
رفتن از عالم پر شور به از آمدن است
غنچه دلتنگ به باغ آمد و خندان برخاست
32
هر كه افتاد، ز افتادگي ايمن گردد
چه كند سيل به ديوار خرابي كه مراست ؟
33
اظهار عشق را به زبان احتياج نيست
چندان كه شد نگه به نگه آشنا بس است
34
حفظ صورت مي‌توان كردن به ظاهر در نماز
روي دل را جانب محراب كردن مشكل است
35
عشق از ره تكليف به دل پا نگذارد
سيلاب نپرسد كه در خانه كدام است
36
از بس كتاب در گرو باده كرده‌ايم
امروز خشت ميكده‌ها از كتاب ماست
37
كفارهٔ شراب خوريهاي بي حساب
هشيار در ميانهٔ مستان نشستن است
38
در محرم تا چه خونها در دل مردم كند
محنت آبادي كه عيدش در بدر گرديدن است
39
از ما سراغ منزل آسودگي مجو
چون باد، عمر ما به تكاپو گذشته است
40
هست اميد زيستن از بام چرخ افتاده را
واي بر آن كس كز اوج اعتبار افتاده است
41
بخت ما چون بيد مجنون سرنگون افتاده است
همچو داغ لاله، نان ما به خون افتاده است
42
داند كه روح در تن خاكي چه مي‌كشد
هر ناز پروري كه به غربت فتاده است
43
چون برگ خزان ديده و چون شمع سحرگاه
از عمر مرا نيم نفس بيش نمانده است
44
نه كوهكني هست درين عرصه، نه پرويز
آوازه‌اي از عشق و هوس بيش نمانده است
45
امروز كرده‌اند جدا، خانه كفر و دين
زين پيش، اگر نه كعبه صنمخانه بوده است
46
نادان دلش خوش است به تدبير ناخدا
غافل كه ناخدا هم ازين تخته پاره‌هاست
47
تا داده‌ام عنان توكل ز دست خويش
كارم هميشه در گره از استخاره هاست
48
بغير دل كه عزيز و نگاه داشتني است
جهان و هرچه درو هست، واگذاشتني است
49
ما ازين هستي ده روزه به جان آمده‌ايم
واي بر خضر كه زنداني عمر ابدست
50
دل بي وسوسه از گوشه نشينان مطلب
كه هوس در دل مرغان قفس بسيارست
51
غمنامهٔ حيات مرا نيست پشت و روي
بيداريم به خواب پريشان برابرست
52
سيل از بساط خانه بدوشان چه مي‌برد؟
ملك خراب را غمي از تركتاز نيست
53
نه همين موج ز آمد شد خود بي خبرست
هيچ كس را خبر از آمدن و رفتن نيست
54
دل نازك به نگاه كجي آزرده شود
خار در ديده چو افتاد، كم از سوزن نيست
55
گر محتسب شكست خم ميفروش را
دست دعاي باده پرستان شكسته نيست
56
چون طفل نوسوار به ميدان اختيار
دارم عنان به دست و به دستم اراده نيست
57
چون وانمي‌كني گرهي، خود گره مشو
ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نيست
58
ز خنده رويي گردون، فريب رحم مخور
كه رخنه‌هاي قفس، رخنه رهايي نيست
59
مجنون به ريگ باديه غمهاي خود شمرد
ياد زمانه‌اي كه غم دل حساب داشت
60
ز روزگار جواني خبر چه مي‌پرسي ؟
چو برق آمد و چون ابر نوبهار گذشت
61
جان به اين غمكده آمد كه سبك برگردد
از گرانخوابي منزل سفر از يادش رفت
62
هر كه آمد در غم آبادجهان، چون گردباد
روزگاري خاك خورد، آخر به هم پيچيد و رفت
63
وقت آن كس خوش كه چون برق از گريبان وجود
سر برون آورد و بر وضع جهان خنديد و رفت
.
.
.
گردآوري:ابوالقاسم كريمي(فرزندزمين)


معرفي شاعران ايراني

ابواسحاق ابراهيم بن محمد بخاري جويباري يا محمدابراهيم بن محمد از پيشگامان سرودن شعر به فارسي بوده‌است. اولين شغل وي زرگري بوده‌است. او در روزگار سامانيان مي‌زيسته‌است. شعر زير از اوست:

به ابر پنهان كرد آفتاب تابان را   به سبزه بنهفت آن لاله برگ خندان را به سوي هر دو مهش برد و شاخ ريحان بود   به شاخ مورْد به پيوست شاخ ريحان را بتي كه خسته‌دلان را به بوسه درمان‌است   دريغ دارد از اين دردديده درمان را به ابر نيسان مانم كنون من از غم او   سزد كه صنعت خوبست ابر نيسان را به يك گذر كه سحرگاه بر گلستان كرد   بهشت كرد سراسر همه گلستان را

معرفي شاعران خارجي

آدلايد آن پروستر (زاده ۳۰ اكتبر ۱۸۲۵ و درگذشته ۲ فوريه ۱۸۶۴) شاعر  اهل انگلستان بود. وي به دلايل مختلف   با گروه‌هاي فمنيست و مجله‌هاي آنان همكاري مي‌كرد. آدلايد آن پروستر هرگز ازدواج نكرد. گفته مي شود او از مردان تنفر داشت و به همجنسگرايي علاقه مند بود . وي در سن ۳۸ سالگي بر اثر بيماريسل درگذشت.


گرد آوري بهترين اشعار و ابياتي كه خوانده ام/بخش سوم/صائب تبريزي1


1
مي‌شوند از سردمهري، دوستان از هم جدا
برگ‌ها را مي‌كند فصل خزان از هم جدا
2
از متاع عاريت بر خود دكاني چيده‌ام
وام خود خواهد ز من هر دم طلبكاري جدا
3
چون گنهكاري كه هر ساعت ازو عضوي برند
چرخ سنگين‌دل ز من هر دم كند ياري جدا
4
پيش از اين بر رفتگان افسوس ميخوردند خلق
ميخورند افسوس در ايام ما بر زندگان
5
دنيا به اهل خويش ترحم نمي‌كند
آتش امان نمي‌دهد آتش‌پرست را
6
ضيافتي كه در آنجا توانگران باشند
شكنجه‌اي است فقيران بي‌بضاعت را
7
درين زمان كه عقيم است جمله صحبتها
كناره‌گير و غنيمت شمار عزلت را
8
چرخ را آرامگاه عافيت پنداشتم
آشيان كردم تصور، خانهٔ صياد را
9
از همان راهي كه آمد گل، مسافر مي‌شود
باغبان بيهوده مي‌بندد در گلزار را
10
چون زندگي بكام بود مرگ مشكل است
11
پاي به خواب رفته ي كوه تحملم
نتوان به تيغ كرد ز دامن جدا مرا
12
فناي من به نسيم بهانه‌اي بندست
به خاك با سر ناخن نوشته‌اند مرا
13
مانند لاله، سوخته ناني است روزيم
آن هم فلك به خون جگر مي‌دهد مرا
14
پرتو منت كند دلهاي روشن را سياه
مي‌كشد دست حمايت شمع مغرور مرا
15
مي‌كشم تهمت سجادهٔ تزوير از خلق
گرچه فرسوده شد از بار سبو دوش مرا
16
ز زندگي چه بر كركس رسد جز مردار؟
چه لذت است ز عمر دراز، نادان را؟
17
به ما حرارت دوزخ چه مي‌تواند كرد؟
اگر ز ما نستانند چشم گريان را
18
دلم هر لحظه از داغي به داغ ديگر آويزد
چو بيماري كه گرداند ز تاب درد بالين را
19
ساده لوحان جنون از بيم محشر فارغند
بيم رسوايي نباشد نامهٔ ننوشته را
20
غم مردن نبود جان غم اندوخته را
نيست از برق خطر مزرعهٔ سوخته را
21
مي‌كند باد مخالف، شور دريا را زياد
كي نصيحت مي‌دهد تسكين، دل آزرده را
22
شايد به جوي رفته كند آب بازگشت
چون شد تهي ز باده، مبين خوار شيشه را
23
ميل دل با طاق ابروي بتان امروز نيست
كج بنا كردند از اول، قبلهٔ اين خانه را
24
اينجاكه منم، قيمت دل هر دو جهان است
آنجاكه تويي، در چه حساب است دل ما
25
گفتيم وقت پيري، در گوشه‌اي نشينيم
شد تازيانهٔ حرص، قد خميدهٔ ما
26
ما از تو جداييم به صورت، نه به معني
چون فاصلهٔ بيت بود فاصلهٔ ما
27
من آن شكسته بنايم درين خراب آباد
كه در خرابي من ناز مي‌كند سيلاب
28
معيار دوستان دغل، روز حاجت است
قرضي به رسم تجربه از دوستان طلب
29
از مردم دنيا طمع هوش مداريد
بيداري اين طايفه خميازهٔ خواب است
30
از بهار نوجواني آنچه برجا مانده است
در بساط من، همين خواب گران غفلت است
.
.
.
گردآوري:ابوالقاسم كريمي(فرزندزمين)


يكي از اعتقادات من

به نظرم

بسياري از ما  ايراني ها خالصانه درباره ي عشق فكر ميكنيم و زيبا تعريف ميكنيم و جذاب آن را مينويسم اما در (عمل) چيزي جز يك آدم هرزه نيستيم


شعر لبخند تو/ابوالقاسم كريمي

لبخند تو

از همان راهي كه آمده بود

مسافر شد و رفت

من بيهوده تلاش كردم

صاحبش شوم

 

ابوالقاسم كريمي(فرزند زمين)


مطالب و آمارهاي تكان دهنده از وضعيت بحران آب در ايران/بخش اول

 

نكته:اين آمارها بدون هيچگونه قضاوتي و تنها براي آگاهي عموم مردم از سايت هاي خبري جمهوري اسلامي ايران جمع آوري مي شود

 

1
اراك،اصفهان، بندرعباس، تهران، شيراز، قزوين، قم، كرج، كرمان، مشهد، همدان و يزد از جمله شهرهايي هستند كه در شرايط « تنش آبي » به سر مي‌برند . ستار محمودي قائم مقام وزير نيرو هم درباره اين ۱۲ كلانشهر كشور گفته بود كه با كمبود ۱۲۵ ميليون مترمكعب آب روبه‌رو هستند
2
رئيس شوراي هماهنگي مديران مديريت بحران پدافند غيرعامل صنعت آب و برق جنوب شرق كشور با بيان اينكه استان كرمان چالش عظيمي در حوزه آب دارد گفت: حدود هزار و ۷۴۲ ليتر بر ثانيه در شهر و بيش از ۷۷۳ ليتر بر ثانيه كمبود آب آشاميدني استان است.
3
مديركل مديريت بحران استانداري قزوين گفت: فروچاله ها كه در پي بهره برداري بي رويه از سفره هاي آب زيرزميني ايجاد شده اند، دشت قزوين را تهديد مي كنند.............متاسفانه شاهد روند رو به رشد ايجاد فروچاله ها و فرونشست زمين در دشت قزوين هستيم...........حتي برخي از اين فروچاله ها تا كمتر از صدمتري جاده اصلي ايجاد شده اند و بيم آن مي رود كه به زيرساخت ها و نقاط مسكوني آسيب وارد كند.
4
مديرعامل شركت آب منطقه اي همدان گفت: 62 درصداز حجم مخزن ذخيره آب سد اكباتان خالي است .
5
بر اساس تخمين موسسه منابع جهاني، ايران در ‌سال ۲۰۴۰ سيزدهمين كشور در زمينه تنش آبي خواهد بود. بحران درواقع در جهان چنان جدي است كه ٦٦٣‌ميليون نفر در سراسر جهان بنا به آمار ‌سال ٢٠١٦ به منابع آب آشاميدني دسترسي ندارند. بنا به همين آمار ٢‌ميليارد و ٤٠٠‌ميليون نفر در جهان هم به امكانات بهداشت اوليه دسترسي ندارند. در عين حال بايد توجه كرد كه مصارف آب آشاميدني در جهان ٧٠‌درصد براي آبياري، ٢٠‌درصد براي صنعت و ١٠‌درصد خانگي است.
6
سرپرست مركز ملي مطالعات راهبردي كشاورزي و آب اتاق ايران گفت: فقط پنج سال تا بروز فاجعه عمومي آب در كشور فاصله داريم كه ناشي از 50 سال سوء تدبير در اين زمينه است.......وي اظهار داشت: هنوز به اراده كافي براي حل اين مشكل نرسيده ايم و فاقد يك راهبرد جامع، فراگير و ملي با زمان بندي مناسب و مورد وفاق حاكميت و بخش خصوصي در اين زمينه هستيم.
7
دبير طرح احيا و تعادل بخشي آبهاي زيرزمين مديريت منابع آب ايران نيز در اين همايش گفت: خراسان رضوي 21 درصد كسري مخزن آبهاي زيرزميني كشور را به خود اختصاص داده است كه رقم بسياري است.
8
عبدالله فاضلي افزود: در استانهاي سه گانه خراسان و سيستان و بلوچستان سالانه 8.5 ميليارد متر مكعب از سفره هاي آب زيرزميني برداشت مي شود كه اين رقم بايد حداكثر پنج ميليارد متر مكعب باشد......وي ادامه داد: سالانه شاهد نيم متر افت در آبخوانهاي اين چهار استان شرقي كشور هستيم.
9
استاد دانشگاه تربيت مدرس تهران نيز در اين همايش با اشاره به طرح انتقال آب از درياي عمان به خراسان رضوي گفت: شما يك كشور را نشان دهيد كه آب را شيرين كرده باشد و براي مصرف آن را به هزار كيلومتر آن طرف تر انتقال داده باشد آن وقت اين كار را انجام دهيد، حداكثر انتقال آب شيرن در دنيا تا 100 كيلومتري بوده است.
10
رئيس كميسيون كشاوري، آب و منابع طبيعي مجلس شوراي اسلامي نيز گفت: ريشه هاي فقر در استان سيستان و بلوچستان در توسعه بخشهاي ديگر كشور است و آنچه در شرق كشور از فقر و ناكامي و تنگدستي مشاهده مي شود معلول سياستهاي نادرست توسعه اي است از جمله اينكه 74 درصد بودجه كشور بودجه شركتهاي دولتي است و يك چهارم بودجه باقيمانده كشور بودجه بخشهاي ديگر است كه تازه يك سوم آن هم صرف حقوق و دستمزد كاركنان دولت مي شود.

احمد علي كيخا افزود: منافع ملي ما به درستي تعريف نشده است و به همين علت است كه سيستان و حوضه هريرود فدا مي شود.

وي گفت: آب بايد اولويت همه امور كشور باشد.
11
رئيس اتاق بازرگاني، صنايع، معادن و كشاورزي ايران نيز در اين همايش گفت: در كشور ما هيچ گاه براساس نگاه آمايش سرزميني برنامه هاي توسعه اجرا نشده است در حالي كه با اين تنوع طبيعي و اقليمي كشور نمي شود نسخه واحدي براي تمام كشور نوشت.

غلامحسين شافعي افزود: در نتيجه به وضع كنوني گرفتار شده ايم كه هنوز هم به قوت خود باقي است به عبارت ديگر اشكال كار خيلي ريشه اي تر از آن است كه بتوان بدون نگاه به بقيه عوامل، مشكل آب را حل كرد.

وي ادامه داد: ما برنامه نداريم و تمام حركتهايمان با چشمهاي بسته انجام مي شود به عنوان مثال در استان خراسان رضوي در اكثر روستاهايي كه آب آشاميدني آنها با تانكر تامين مي شود صنايعي را توسعه مي دهيم كه آينده خطرناكي در پيش داريم.

 

گردآوري:ابوالقاسم كريمي(فرزندزمين)

13/دي/1397


اينجا ديونمون كرد/ابوالقاسم كريمي


تو كوير تنهايي دوستي فقط سرابه
خنده ي روي صورتا خط و خال نقابه

يه اشتباه لنتي زمين رو خونمون كرد
خونه چيه زندونه اينجا بي خونمون كرد

اختيار ما چرا تو سرنوشت ما نيست
رنجي كه ما ميكشيم جدا از اين چرا نيست

تولد و مرگمون كاغذ روي آبه
تصوير من از اينجا آب توي سرابه

جنگ و جدال و خودكشي سرمايه ي آدماس
خندم ميگيره وختي ميگن زمين مال ماس

قصه ي تلخ آدما چرا تموم نميشه؟
خدا دلش نميخواد غصه هامون تموم شه؟

منطق مرگ و دوس دارم چون جاده ي نجاته
اين جمله يادم نميره "هميشه مرگ,باهاته"

 

سروده ابوالقاسم كريمي(فرزندزمين)