- چهارشنبه ۰۸ اسفند ۹۷ ۰۷:۵۳
- ۰ بازديد
- ۰ نظر
- چهارشنبه ۰۸ اسفند ۹۷ ۰۷:۵۳
- ۰ بازديد
- ۰ نظر
- چهارشنبه ۰۸ اسفند ۹۷ ۰۷:۵۳
- ۰ بازديد
- ۰ نظر
- چهارشنبه ۰۸ اسفند ۹۷ ۰۷:۵۳
- ۰ بازديد
- ۰ نظر
- چهارشنبه ۰۸ اسفند ۹۷ ۰۷:۵۳
- ۰ بازديد
- ۰ نظر
- چهارشنبه ۰۸ اسفند ۹۷ ۰۷:۵۳
- ۰ بازديد
- ۰ نظر
.
.
لطفا با دقت مطالعه شود
.
.
.
لغتنامه دهخدا
معني كلمه ي خرد: [ خ ِ رَ ] (اِ) عقل . دريافت . ادراك تدبير. فراست . هوش . دانش . زيركي
_
امام صادق:امام صادق عليه السلام : پشتيبان انسان ، خرد است . از خرد ، زيركى ، فهم ، خودْنگهدارى و دانش حاصل مى آيد . [ انسان ،] با خرد به كمال مى رسد و همو راهنما ، بيناكننده و كليد كارهاست .
_
عنه عليه السلام :لِسانُ العاقِلِ وَراءَ قَلبِهِ ، وقَلبُ الأَحمَقِ وَراءَ لِسانِهِ.
امام على عليه السلام : زبان خردمند ، در پسِ خرد اوست و خرد نادان ، در پسِ زبانش
_
عنه عليه السلام :كُلُّ شَيءٍ يَحتاجُ إلَى العَقلِ ، وَالعَقلُ يَحتاجُ إلَى الأَدَبِ .
امام على عليه السلام : هر چيزى ، به خِرَد نياز دارد و خرد ، به ادب، نيازمند است
_
عنه عليه السلام :العَقلُ رائِدُ الرّوحِ وَالعِلمُ رائِدُ العَقلِ .
امام على عليه السلام : خرد راهنماى روح است و دانش راهنماى خرد
_
عنه عليه السلام :العَقلُ شَرعٌ مِن داخِلٍ ، وَالشَّرعُ عَقلٌ مِن خارِجٍ.
امام على عليه السلام : خرد، شريعت درونى ، و شريعت، خرد بيرونى است
_
عنه عليه السلام :بِعَقلِ الرَّسولِ وأدَبِهِ يُستَدَلُّ عَلى عَقلِ المُرسِلِ.
امام على عليه السلام : از خرد و ادبِ فرستاده، بر خرد فرستنده استدلال مى شود
_
عنه صلى الله عليه و آله :لِكُلِّ شَيءٍ آلَةٌ و عُدَّةٌ و آلَةُ المُؤمِنِ و عُدَّتُهُ العَقلُ ، و لِكُلِّ شَيءٍ مَطِيَّةٌ و مَطِيَّةُ المَرءِ العَقلُ، و لِكُلِّ شَيءٍ غايَةٌ و غايَةُ العِبادَةِ العَقلُ، و لِكُلِّ قَومٍ راعٍ و راعي العابِدينَ العَقلُ، و لِكُلِّ تاجِرٍ بِضاعَةٌ و بِضاعَةُ المُجتَهِدينَ العَقلُ ، و لِكُلِّ خَرابٍ عِمارَةٌ و عِمارَةُ الآخِرَةِ العَقلُ ، و لِكُلِّ سَفْرٍ فُسطاطٌ يَلجَؤون إلَيهِ و فُسطاطُ المُسلِمينَ العَقلُ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر چيزى براى خود ابزار و ساز و برگى دارد و ابزار و ساز و برگِ مؤمن خرد است؛ هر چيزى مَركَبى دارد و مركب انسان خرد است؛ هر چيزى هدف و غايتى دارد و هدف و غايت عبادت [رسيدن به] خرد است؛ هر گروهى سرپرستى دارد و سرپرستِ عابدان خرد است؛ هر بازرگانى كالايى دارد و كالاى كوشندگان خرد است؛ هر ويرانى اى را آبادانى اى است و آبادانىِ آخرت خرد است و هر گروه مسافرى براى خود خيمه اى دارند كه سر پناهشان است و خيمه مسلمانان خرد است
_
الإمام الحسن عليه السلام :بِالعَقلِ تُدرَكُ الدّارانِ جَميعًا ، ومَن حُرِمَ مِنَ العَقلِ حُرِمَهُما جَميعًا .
امام حسن عليه السلام : با خردْ دنيا و آخرت به دست آيد و آنكه از خرد محروم باشد ، از دنيا و آخرت محروم گردد
_
رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ العَقلَ عِقالٌ مِنَ الجَهلِ ، وَالنَّفسَ مِثلُ أخبَثِ الدَّوابِّ ، فَإِن لَم تُعقَل حارَت ، فَالعَقلُ عِقالٌ مِنَ الجَهلِ .
پيامبر صلى الله عليه و آله : خرد، بازدارنده از نادانى است و نفس به سان پليدترين چهارپاست كه اگر مهار نگردد، سرگردان شود . پس خرد، مهار نادانى است
_
الإمام عليّ عليه السلام ـ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ ـ : العَقلُ لَم يَجنِ عَلى صاحِبِهِ قَطُّ ، وَالعِلمُ مِن غَيرِ عَقلٍ يَجني عَلى صاحِبِهِ .
امام على عليه السلام ـ در حكمتهاى منسوب به ايشان ـ : هيچ گاه خرد به صاحبش آسيب نمى زند ؛ ليكْ دانش بدون خرد ، به صاحبش آسيب مى رسان
_
رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اِستَرشِدُوا العَقلَ تَرشُدوا ، ولا تَعصوهُ فَتَندَموا .
پيامبر صلى الله عليه و آله : از خرد راهنمايى بگيريد تا به رشد برسيد، و نافرمانى خرد مكنيد كه پشيمان مى
_
الإمام عليّ عليه السلام :الأَدَبُ صورَةُ العَقلِ ، فَحَسِّن عَقلَكَ كَيفَ شِئتَ .
امام على عليه السلام : ادب ، سيماى خِرَد است . پس خردِ خويش را آن گونه كه مى خواهى ، زيبا گردان
_
عنه عليه السلام :إزراءُ الرَّجُلِ عَلى نَفسِهِ بُرهانُ رَزانَةِ عَقلِهِ و عُنوانُ وُفورِ فَضلِهِ، إعجابُ المَرءِ بِنَفسِهِ بُرهانُ نَقصِهِ و عُنوانُ ضَعفِ عَقلِهِ .
امام على عليه السلام : انتقاد كردن آدمى از خود، دليل استوارى خرد و نشانگر فراوانى فضل اوست . خودپسندى آدمى، دليل بر كمبود او و نشانه سستى خرد اوست
_
الإمامُ زينَ العابدينُ عليه السلام :آدابُ العُلَماءِ زِيادَةٌ في العَقلِ ......... و كَفُّ الأذى مِن كَمالِ العَقلِ .
امام زين العابدين عليه السلام : همنشينى با دانشمندان موجب فزونى خرد است ......... و آزار نرساندن، از كمال خرد است
_
الإمام الصادق عليه السلام :مَوضِعُ العَقلِ الدِّماغُ ، ألا تَرى أنَّ الرَّجُلَ إذا كانَ قَليلَ العَقلِ قيلَ لَهُ : ما أخَفَّ دِماغَكَ ؟ !
امام صادق عليه السلام : جايگاه خرد ، مغز است . آيا نمى بينى به انسان كم خرد مى گويند : چقدر سبك مغزى؟
_
عنه عليه السلام :لِلإِنسانِ فَضيلَتانِ : عَقلٌ ومَنطِقٌ ، فَبِالعَقلِ يَستَفيدُ ، وبِالمَنطِقِ يُفيدُ .
امام على عليه السلام : آدمى دو فضيلت دارد : خرد و سخنورى ؛ با خرد مى آموزد و با سخنْ آموزش مى دهد
_
رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لِكُلِّ شَيءٍ دِعامَةٌ ودِعامَةُ المُؤمِنِ عَقلُهُ ، فَبِقَدرِ عَقلِهِ تَكونُ عِبادَتُهُ لِرَبِّهِ .
پيامبر صلى الله عليه و آله : هر چيزى پشتيبانى دارد و پشتيبان مؤمن ، خرد اوست ؛ لذا بندگى مؤمن براى پروردگارش به اندازه خرد اوست
_
الإمام الحسن عليه السلام :بِالعَقلِ تُدرَكُ الدّارانِ جَميعًا ، ومَن حُرِمَ مِنَ العَقلِ حُرِمَهُما جَميعًا.
امام حسن عليه السلام : با خرد ، دنيا و آخرت به دست مى آيند و آن كه از خردْ محروم باشد ، از دنيا و آخرت محروم مى گردد
_
عنه عليه السلام :بِالعَقلِ استُخرِجَ غَورُ الحِكمَةِ ، وبِالحِكمَةِ استُخرِجَ غَورُ العَقلِ .
امام على عليه السلام : با خرد ، ژرفاى حكمت و با حكمت ، ژرفاى خرد بيرون آورده مى شود
_
عنه عليه السلام :أفضَلُ العَقلِ مَعرِفَةُ الإِنسانِ نَفسَهُ ، فَمَن عَرَفَ نَفسَهُ عَقَلَ ، ومَن جَهِلَها ضَلَّ .
امام على عليه السلام : برترين خرد ، شناخت آدمى به خويش است . هركه خود را شناخت ، خرد ورزيد و هركه نشناخت گمراه شد
_
الإمام عليّ عليه السلام :أصلُ الإِنسانِ لُبُّهُ ، وعَقلُهُ دينُهُ ، ومُرُوَّتُهُ حَيثُ يَجعَلُ نَفسَهُ.
امام على عليه السلام : بنياد آدمى ، خرد اوست ؛ آيين او به خرد اوست ؛ و جوان مردى هر كس ، به آن است كه خود را در كجا قرار دهد
_
الإمام الصادق عليه السلام :لا يُفلِحُ مَن لا يَعقِلُ ، ولا يَعقِلُ مَن لا يَعلَمُ.
امام صادق عليه السلام : آن كه خرد نورزد، رستگار نمى گردد ، و آن كه چيزى نمى داند ، خرد نمى ورزد
_
عنه عليه السلام :عِندَ غُرورِ الأَطماعِ وَالآمالِ تَنخَدِعُ عُقولُ الجُهّالِ ، وتُختَبَرُ ألبابُ الرِّجالِ.
امام على عليه السلام : به هنگام فريبكارى آزها و آرزوها ، خردِ نادان ، فريب مى خورد و خرد مردان ، سنجيده مى شود _
الإمام الصادق عليه السلام :دِعامَةُ الإِنسانِ العَقلُ ، وَالعَقلُ مِنهُ الفِطنَةُ وَالفَهمُ وَالحِفظُ وَالعِلمُ ، وبِالعَقلِ يَكمُلُ ، وهُوَ دَليلُهُ ومُبصِرُهُ ومِفتاحُ أمرِهِ .
امام صادق عليه السلام : ستونِ [وجودِ] انسان ، خِرد است ، و هوشمندى و فهم و حافظه و دانش ، از خِرد بر مى خيزد و با خِرد به كمال مى رسد و خِرد ، راه نماى او و بينش بخش او و كليدِ كارهاى اوست
_
الإمامُ عليٌّ عليه السلام :كُلُّ نَجدَةٍ تَحتاجُ إلى العَـقلِ .
امام على عليه السلام : هر شجاعتى نيازمند خرد است
_
عنه عليه السلام :العَقلُ أصلُ العِلمِ و داعِيَةُ الفَهمِ .
امام على عليه السلام : خرد، ريشه دانش و انگيزه فهم است
_
الإمامُ عليٌّ عليه السلام :العَقلُ خَليلُ المُؤمِنِ .
امام على عليه السلام : خرد، دوست صميمى مؤمن است
_
عنه عليه السلام :لا يَغُشُّ العَقلُ مَنِ استَنصَحَهُ .
امام على عليه السلام : خرد، به كسى كه از او راهنمايى بخواهد خيانت نمى كند
_
الإمامُ الرِّضا عليه السلام :صَديقُ كُلِّ امرِئٍ عَقلُهُ و عَدُوُّهُ جَهلُهُ .
امام رضا عليه السلام : دوست هر آدمى، خرد اوست و دشمن او بى خردى اش
_
الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا دِينَ لِمَن لا عَقلَ لَهُ .
امام على عليه السلام : كسى كه خرد ندارد، دين ندارد
_
عنه عليه السلام :ما آمَنَ المُؤمِنُ حَتّى عَقَلَ .
امام على عليه السلام : مؤمن ايمان نياورْد مگر آن گاه كه خرد ورزيد
_
گردآوري:ابوالقاسم كريمي(فرزندزمين)
جمعه 21 دي 1397
- چهارشنبه ۰۸ اسفند ۹۷ ۰۷:۵۳
- ۰ بازديد
- ۰ نظر
ميدان تيغ بازي برق است روزگار
بيچاره دانهاي كه سر از خاك بركشيد
2
نتوان به آه , لشكر غم را شكست داد
اين ابر از نسيم پريشان نميشود
3
به هيچ جا نرسد هر كه همتش پست است
پر شكسته خس و خار آشيانه شود
4
سراب، تشنهلبان را كند بيابان مرگ
خوشا دلي كه به دنبال آرزو نرود
5
گر گلوگير نميشد غم نان مردم را
همه روي زمين يك لب خندان ميبود
6
تار و پود موج اين دريا به هم پيوسته است
ميزند بر هم جهان را، هر كه يك دل بشكند
7
قامت خم , مانع عمر سبك رفتار نيست
سيل از رفتن نميماند اگر پل بشكند
8
ز رفتن دگران خوشدلي، ازين غافل
كه موجها همه با يكديگر هم آغوشند
9
تيره روزان جهان را به چراغي درياب
تا پس از مرگ ترا شمع مزاري باشد
10
اي كه چون غنچه به شيرازهٔ خود ميبالي
باش تا سلسله جنبان خزان برخيزد
11
مصيبت دگرست اين كه مرده دل را
چو مرده تن خاكي به گور نتوان كرد
12
تار و پود عالم امكان به هم پيوسته است
عالمي را شاد كرد آن كس كه يك دل شاد كرد
13
اي كارساز خلق به فرياد من برس
زان پيشتر كه كار من از كار بگذرد
14
بزرگ اوست كه بر خاك همچو سايهٔ ابر
چنان رود كه دل مور را نيازارد
15
وقت آن كس خوش كه چون برق از گريبان وجود
سر برون آورد و بر وضع جهان خنديد و رفت
16
هر كه آمد در غم آبادجهان، چون گردباد
روزگاري خاك خورد، آخر به هم پيچيد و رفت
17
ز روزگار جواني خبر چه ميپرسي ؟
چو برق آمد و چون ابر نوبهار گذشت
18
چون طفل نوسوار به ميدان اختيار
دارم عنان به دست و به دستم اراده نيست
19
چون وانميكني گرهي، خود گره مشو
ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نيست
20
نه همين موج ز آمد شد خود بي خبرست
هيچ كس را خبر از آمدن و رفتن نيست
21
ما ازين هستي ده روزه به جان آمدهايم
واي بر خضر كه زنداني عمر ابدست
22
داند كه روح در تن خاكي چه ميكشد
هر ناز پروري كه به غربت فتاده است
23
معيار دوستان دغل، روز حاجت است
قرضي به رسم تجربه از دوستان طلب
24
ز زندگي چه بر كركس رسد جز مردار؟
چه لذت است ز عمر دراز، نادان را؟
25
فناي من به نسيم بهانهاي بندست
به خاك با سر ناخن نوشتهاند مرا
26
پيش از اين بر رفتگان افسوس ميخوردند خلق
ميخورند افسوس در ايام ما بر زندگان
27
دنيا به اهل خويش ترحم نميكند
آتش امان نميدهد آتشپرست را
28
همچنان در جستجوي رزق خود سرگشتهام
گرچه گشتم چون فلاخن قانع از دنيا به سنگ
29
اي كه ميجويي گشاد كار خود از آسمان
آسمان از ما بود سرگشتهتر در كار خوي
30
فرصت نميدهد كه بشويم ز ديده خواب
از بس كه تند ميگذرد جويبار عمر
31
مرد مصاف در همه جا يافت ميشود
در هيچ عرصه مرد تحمل نديدهام
32
گويند به هم مردم عالم گلهٔ خويش
پيش كه روم من كه ز عالم گله دارم؟
33
زنده ميسوزد براي مرده در هندوستان
دل نميسوزد درين كشور عزيزان را به هم
34
شود جهان لب پرخندهاي، اگر مردم
كنند دست يكي در گره گشايي هم
35
نيست يك نقطهٔ بيكار درين صفحهٔ خاك
ما درين غمكده يارب به چه كار آمدهايم؟
36
نه دين ما به جا و نه دنياي ما تمام
از حق گذشتهايم و به باطل نميرسيم
.
.
.
انتخاب و گردآوري:ابوالقاسم كريمي(فرزندزمين)
5شنبه 27 دي 1397
- چهارشنبه ۰۸ اسفند ۹۷ ۰۷:۵۳
- ۰ بازديد
- ۰ نظر
- چهارشنبه ۰۸ اسفند ۹۷ ۰۷:۵۳
- ۰ بازديد
- ۰ نظر
139
ديگران از دوري ظاهر اگر از دل روند
ما ز ياد همنشينان در مقابل ميرويم
138
نه دين ما به جا و نه دنياي ما تمام
از حق گذشتهايم و به باطل نميرسيم
137
آسودگي كنج قفس كرد تلافي
يك چند اگر زحمت پرواز كشيديم
136
حسرت ما را به عمر رفته، چون برگ خزان
ميتوان دانست از دستي كه بر هم سودهايم
135
هر تلخيي كه قسمت ما كرده است چرخ
مي نام كردهايم و به ساغر فكندهايم
134
دست ماگير اي سبك جولان، كه چون نقش قدم
خاك بر سر، دست بر دل، خار در پا ماندهايم
133
نيستيم از جلوهٔ باران رحمت نااميد
تخم خشكي در زمين انتظار افشاندهايم
132
نيست يك نقطهٔ بيكار درين صفحهٔ خاك
ما درين غمكده يارب به چه كار آمدهايم؟
131
باور كه ميكند، كه درين بحر چون حباب
سر دادهايم و زندگي از سر گرفتهايم
130
فريب مهرباني خوردم از گردون، ندانستم
كه در دل بشكند خاري كه بيرون آرد از پايم
129
شود جهان لب پرخندهاي، اگر مردم
كنند دست يكي در گره گشايي هم
128
زنده ميسوزد براي مرده در هندوستان
دل نميسوزد درين كشور عزيزان را به هم
127
دردها كم شود از گفتن و دردي كه مراست
از تهي كردن دل ميشود افزون، چه كنم؟
126
چگونه پيش رخ نازك تو آه كنم؟
دلم نمي ايد اين صفحه را سياه كنم
125
گويند به هم مردم عالم گلهٔ خويش
پيش كه روم من كه ز عالم گله دارم؟
124
از جور روزگار ندارم شكايتي
اين گرگ را به قيمت يوسف خريدهام
123
مرد مصاف در همه جا يافت ميشود
در هيچ عرصه مرد تحمل نديدهام
122
بر گرانباري من رحم كن اي سيل فنا
كه من اين بار به اميد تو برداشتهام
121
حاصل اين مزرع ويران بجز تشويش نيست
از خراج آسودگي خواهي، به سلطانش گذار
120
نسخهٔ مغلوط عالم قابل اصلاح نيست
وقت خود ضايع مكن، بر طاق نسيانش گذار
119
جان قدسي در تن خاكي دو روزي بيش نيست
موج درياديده در ساحل نميگيرد قرار
118
بغير عشق كه از كار برده دست و دلم
نميرود دل و دستم به هيچ كاردگر
117
فرصت نميدهد كه بشويم ز ديده خواب
از بس كه تند ميگذرد جويبار عمر
116
روزي كه آه من به هواداري تو خاست
در خواب ناز بود نسيم سحر هنوز
115
در ديار ما كه جان از بهر مردن ميدهند
آرزوي عمر جاويدان ندارد هيچ كس
نرمي ز حد مبر كه چو دندان مار ريخت
114
هر طفل ني سوار كند تازيانهاش
113
بازي جنت مخور، كز بهر عبرت بس بود
آنچه آدم ديد ازان گندم نماي جو فروش
112
اي كه ميجويي گشاد كار خود از آسمان
آسمان از ما بود سرگشتهتر در كار خويش
111
صحبت ناجنس، آتش را به فرياد آورد
آب در روغن چو باشد، ميكند شيون چراغ
107
گر چه افسانه بود باعث شيريني خواب
خواب ما سوخت ز شيريني افسانهٔ عشق
108
همچنان در جستجوي رزق خود سرگشتهام
گرچه گشتم چون فلاخن قانع از دنيا به سنگ
109
هر كه از حلقهٔ ارباب ريا سالم جست
هيچ جا تا در ميخانه نگيرد آرام
110
انتخاب و گردآوري:ابوالقاسم كريمي(فرزندزمين)
5شنبه 27 دي 1397
- چهارشنبه ۰۸ اسفند ۹۷ ۰۷:۵۳
- ۰ بازديد
- ۰ نظر